رسالة, نوامبر 2 2009
“فرزندان عزيزم! امروز نيز در ميان شما هستم تا شما را به شناخت عشق خداوند رهنمون شوم. عشقي كه به شما اجازه ميدهد او را پدر صدا بزنيد. و او را به عنوان پدر بشناسيد. من از شما ميخواهم كه صادقانه در قلبهايتان بنگريد كه چه اندازه او را دوست داريد؟ آيا او نهايت عشق شماست؟ اطراف شما با ماديات دوست داشتني احاطه شده است كه خيلي وقتها به خاطر آنها به او خيانت كرده و او را فراموشكردهايد. فرزندانم خودتان را خوبيهاي دنيا فريب ندهيد. در جانهايتان فكر كنيد زيرا خيلي مهمتر از بدن اين است كه آن را پاك كنيد. پدر را بخوانيد او منتظر شماست. به سوي او بازگرديد. من با شما هستم زيرا او با رحمت خود مرا فرستاده است. متشكرم. ”